بهداشت مواد غذاییfood hygieneواژههای مصوب فرهنگستاناقداماتی که برای اطمینان از سلامت مواد غذایی انجام میشود
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
خانۀ بهداشتhealth houseواژههای مصوب فرهنگستانواحد ارائهکنندۀ خدمات مراقبت اولیۀ سلامت مستقر در روستا