بهرهوری حملونقلtransportation productivityواژههای مصوب فرهنگستاننسبت بازدهی واحدهای حملونقل به هزینههای صرفشده
بهره وریلغتنامه دهخدابهره وری . [ ب َ رَ /رِ وَ ] (حامص مرکب ) بهره بری . (فرهنگ فارسی معین ). || بافایدگی . بهره داری . || سودبرندگی . || کامیابی . (فرهنگ فارسی معین ).
ردۀ بهرهوریproductivity classواژههای مصوب فرهنگستانردۀ جنگلها براساس رشد حجمی بالقوۀ سالانه در واحد سطح و در زمان اوج رویش متوسط سالانه در تودههای طبیعی متراکم