بهرونلغتنامه دهخدابهرون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اسکندر ذوالقرنین است . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ). نام اسکندر فیلقوس مقدونیایی . (ناظم الاطباء).
بیروانلغتنامه دهخدابیروان . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه به نوسود میان لفطه و درونه در 43000گزی کرمانشاه . (یادداشت مؤلف ).
بروانلغتنامه دهخدابروان . [ ب َرْ ] (اِخ ) شهریست [ به حدود خراسان ] بانعمت و جای بازرگانان و درِ هندوستان است . (حدود العالم ). و رجوع به پروان شود.
بروانلغتنامه دهخدابروان . [ ب َرْ ] (اِ) در ناظم الاطباءکلمه به معانی ذیل بکار رفته است : دستمال و رومال وهوله و هرچه در روی شانه افکنند و قبای بلند و کلاه دراز. اما در مآخذ دیگر که در دسترس بود دیده نشد.