کوچاندن به اَبرcloud migrationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند انتقال تمام یا بخشی از دادهها و برنامههای کاربردی و خدمات سازمان از محل سازمان و پشت سپرواره (firewall) به محیط اَبر
بهلغتنامه دهخدابه . [ ب َ ه ه ](ع مص ) خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
بهلغتنامه دهخدابه . [ ب َه ْ ] (صوت ) وه . په . کلمه ٔ تحسین که در تعریف و تمجید استعمال شود.خوشا. خرّما. (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء).به به . بخ . به . زه . احسنت .
بهلغتنامه دهخدابه . [ ب ِه ْ ] (اِ) نام میوه ای است مشهور. (برهان ). نام میوه ای است مشهور که آنرا بهی نیز گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). درختی است از تیره ٔ گل سرخیان ، جزو د
پایلغتنامه دهخداپای . (اِ) پا باشد و بعربی رِجل خوانند. (برهان ). قدم : زکین تند گشت و برآمد ز جای ببالای جنگی درآورد پای . فردوسی .وز آن پس چنین گفت با رهنمای که اورا هم اکنون
ابرلغتنامه دهخداابر.[ اَ ] (اِ) مه دروا در جو که بیشتر به باران بدل شود. سحاب . سحابه . میغ. غیم . غمام . غمامه . عنان . (دهار). بارقه . مزن . غین . توان . عارض . اسهم : درخش ا
یکیلغتنامه دهخدایکی . [ ی َ / ی ِ ] (عدد، ص ، اِ) مزیدعلیه یک است و معنی هر دو برابر است ، فرقی ندارد مگر در بعضی محل . (آنندراج ) (غیاث ). یک از هر چیز. یک عدد. یک ، خواه در ش
پهنالغتنامه دهخداپهنا. [ پ َ ] (اِ) عرض . مقابل درازنا. مقابل درازا. مقابل بالا. مقابل طول . پهنی . خلاف درازا. بَلَندی ̍. (منتهی الارب ). صفح . (منتهی الارب ). در: پر پهنا؛ پرد
پیکرلغتنامه دهخداپیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (اِ) مقابل بوم . مقابل زمینه . نقش پارچه . گل : بیارید پرمایه دیبای روم که پیکر بریشم بود زرش بوم . فردوسی .غلامان رومی بدیبای روم همه پ