فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: احساسات بین فردی
م کردن، دل سوزاندن، دلسوختن، دل بهحال کسی رحم آمدن، امان دادن، بخشودن، ترحم کردن (آوردن)، بخشیدن
همدردی کردن، دلداری دادن، آب بر آتش کسیریختن، فرونشاندن، بار ازدوش کسی برداشتن، خار ازپای کسی درآوردن، غمخواری کردن، دلسوزی کردن، دلجویی کردن، تسلیت گفتن، سوگواری کردن، دلگرم کرد