18912 مدخل
رأساً، فرداً: خدا به سر شاهد است
با اشتیاق کاری را انجام دادن
lapse
lead, live
expire
سلام في
F.I.S.C.، اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور
به سر رسیدن – به پایان آمدن
۱به سر رفتن حوصله – به تنگ آمدن ۲بسیار عصبانی شدن ۳از جان ...
سر به سر گذاشتن – اذیت کردن
۱شانه به سر – هدهد ۲شانه ای چوبی که دندانه ی آهنین دارد و ...