بوجانلغتنامه دهخدابوجان . (اِخ ) دهی از دهستان لواسان کوچک که در بخش افجه ٔ شهرستان تهران واقع است و 197 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
سالار بوزگانلغتنامه دهخداسالار بوزگان . [ رِ ] (اِخ ) ابوالقاسم الکوبانی ، وزیر طغرل سلجوقی و در آغاز کار پیشکار و دستور و کارگزار او بود. (راحة الصدور ص 98 و 104). سالار بوزگان بوالقاسم مردی از کفاة و دهاة الرجال ، زده و کوفته ٔ سور
بوزون اَبَرسنگینsuperheavy bosonواژههای مصوب فرهنگستانذرهای فرضی در نظریههای وحدت بزرگ که برای توجیه برهمکنش کوارکها و لپتونها در عالم آغازین در نظر گرفته میشود متـ . بوزون boson X X
سالار بوزگانلغتنامه دهخداسالار بوزگان . [ رِ ] (اِخ ) ابوالقاسم الکوبانی ، وزیر طغرل سلجوقی و در آغاز کار پیشکار و دستور و کارگزار او بود. (راحة الصدور ص 98 و 104). سالار بوزگان بوالقاسم مردی از کفاة و دهاة الرجال ، زده و کوفته ٔ سور
سالار بوزگانلغتنامه دهخداسالار بوزگان . [ رِ ] (اِخ ) ابوالقاسم الکوبانی ، وزیر طغرل سلجوقی و در آغاز کار پیشکار و دستور و کارگزار او بود. (راحة الصدور ص 98 و 104). سالار بوزگان بوالقاسم مردی از کفاة و دهاة الرجال ، زده و کوفته ٔ سور