بیوسندگیلغتنامه دهخدابیوسندگی . [ ب َ س َ دَ / دِ ](حامص ) صفت و حالت بیوسنده . رجوع به بیوسنده شود.
باسندیلغتنامه دهخداباسندی . [ س َ ] (اِخ ) ابوالمؤید مفتی بن محمدبن عبداﷲ باسندی محدث بود و از ابوالحسین محمدبن حسن اهوازی کاتب روایت دارد. (از معجم البلدان ).
بیوسندهلغتنامه دهخدابیوسنده . [ ب َ س َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از بیوسیدن . تواضع و چاپلوسی کننده . (انجمن آرا) (آنندراج ). متواضع. (ناظم الاطباء) : سگ بیوسنده گرگ درنده است سفله سالوس و لوس خرنده است . سن