بین بینلغتنامه دهخدابین بین . [ ب َ ن َ ب َ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) هذا بین بین ؛ یعنی میان جید و ردی است و هما اسمان جعلا اسماً واحداً و بنیا علی الفتح . (منتهی الارب )؛ یعنی میان نیکوئی و بدی است . مرکب مزجی است که دو جزء آن مبنی بر فتح است مانند خمسة عشر واصل آن ، بین و بین است . (از اقرب المو
حسنلغتنامه دهخداحسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ. مکنی به ابوعلی حنبلی معروف به ابن البناء (396 - 471 هَ . ق .). او راست : «الخصال و الاقسام » و پنج کتاب دیگر او در هدیةالعارفین (ج 1</span
ساویلغتنامه دهخداساوی . (اِخ ) ابوالفرج ... از کتاب مشهور صاحب بن عباد است که بحسن خط معروف و از بلاغت حظی وافر داشت . صاحب گوید: خط ابی الفرج یبهر الطرف و یفوت الوصف و یجمع صحة الاقسام و یزید فی نخوة الاقلام . او را اشعاری است و مشهورترین آن مرثیه ای است درباره ٔ فخرالدوله که به این مطلع آغا
دائره ٔ معدل النهارلغتنامه دهخدادائره ٔ معدل النهار. [ ءِ رَ / رِ ی ِ م ُ ع َدْ دِ لُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) هی عندهم منطقةالفلک الاعظم و تسمی ایضاً بفلک معدل النهار. والاضافة الاولی فیهما بیانیة. و تسمی ایضاً دائرةالاستواء و الاعتدال سمیت بها لتعادل النهار و اللی
بيندیکشنری عربی به فارسیميان , درميان , درزمره ء , ازجمله , مابين , دربين , درمقام مقايسه , دلا لت کردن بر , حاکي بودن از , باشاره فهماندن , معني دادن , معني بخشيدن
بيندیکشنری عربی به فارسیميان , درميان , درزمره ء , ازجمله , مابين , دربين , درمقام مقايسه , دلا لت کردن بر , حاکي بودن از , باشاره فهماندن , معني دادن , معني بخشيدن