بین بینلغتنامه دهخدابین بین . [ ب َ ن َ ب َ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) هذا بین بین ؛ یعنی میان جید و ردی است و هما اسمان جعلا اسماً واحداً و بنیا علی الفتح . (منتهی الارب )؛ یعنی میان نیکوئی و بدی است . مرکب مزجی است که دو جزء آن مبنی بر فتح است مانند خمسة عشر واصل آن ، بین و بین است . (از اقرب المو
حصیبلغتنامه دهخداحصیب . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) او راست : الموالید و تحویلها فی احکام النجوم . (کشف الظنون ).
رهویلغتنامه دهخدارهوی . [ ] (اِخ ) محمد. او راست : اللؤلؤ المنظوم فی علم الطلاسم و النجوم . (از معجم المطبوعات مصر).
توایملغتنامه دهخداتوایم . [ ت َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ توأم . و توائم النجوم ؛کواکب مختلطه . (ناظم الاطباء). رجوع به توائم شود.
بيندیکشنری عربی به فارسیميان , درميان , درزمره ء , ازجمله , مابين , دربين , درمقام مقايسه , دلا لت کردن بر , حاکي بودن از , باشاره فهماندن , معني دادن , معني بخشيدن
بيندیکشنری عربی به فارسیميان , درميان , درزمره ء , ازجمله , مابين , دربين , درمقام مقايسه , دلا لت کردن بر , حاکي بودن از , باشاره فهماندن , معني دادن , معني بخشيدن