بؤوحلغتنامه دهخدابؤوح . [ب َ ئو ] (ع ص ) (از «ب وح ») آنکه پوشیدن راز نتواند. (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
بووهواژهنامه آزادبووه:پدر مار:مادر خار:خواهر برار:برادر خولو:دایی آمو:عمو زوخولو:زندایی لیله:مارمولک کاربفک:تارعنکبوت لوتخته:بشقاب
ترنلغتنامه دهخداترن .[ ت ِ رَ ] (اِخ ) رودی است در فرانسه که از سن ماریتیم سرچشمه میگیرد و نواحی بووه را مشروب میسازد.
اتامپلغتنامه دهخدااتامپ . [ اِ ] (اِخ ) آن دُپیسِلو (دوشس د...). معشوقه ٔ فرانسوای اول که قرب بووه تولد یافته است . (1508 - 1580 م .).
شارل متهورلغتنامه دهخداشارل متهور. [ ل ِ م ُ ت َ هََ وْ وِ ] (اِخ ) آخرین دوک بورگنی ، پسر فیلیپ لوبن . وی بسال 1433 م . در شهر دیژون تولد و به سال 1477م . وفات یافت . این پرنس دارای حدت و خشونت اخلاقی بود. بر سرزمین بورگنی و فلاند