خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی-
دیکشنری فارسی به انگلیسی
free _
-
بی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
void, without
-
بی -
دیکشنری فارسی به انگلیسی
a-, ex-, in-, less _, minus, non-, tight
-
بی
دیکشنری فارسی به عربی
لکن
-
بی بی
دیکشنری فارسی به عربی
سيدة , ملکة
-
بی بی (ورق بازی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
queen
-
بی بو و بی خاصیت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
namby-pamby, washy, bland, dead, flat, pap
-
بی حالت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
drab, expressionless, toneless
-
بی حالتی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
lankness
-
بی حالی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
grogginess, indolence, inertia, languor, lassitude, lethargy, listlessness, phlegm, torpidity, torpidness, torpor
-
بی حامی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
unbacked, unsupported
-
بی حجاب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
barefaced
-
بی حد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
immeasurable, measureless
-
بی حدی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
infinitude
-
بی حربه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
weaponless