بکترفرهنگ فارسی عمیدنوعی جامۀ جنگ که از ورقههای آهن و فولاد ساخته میشده؛ زره: ◻︎ به سر برنهاده ز زر مغفری / ز پولاد کرده به بر بکتری (ابوشکور: مجمعالفرس: بکتر).
بقطرلغتنامه دهخدابقطر. [ ب ُ طُ ] (اِخ ) الیوس (1784-1821 م .) در السیوط مصر متولد شد و مذهب قبطی داشت .وی هنگام استیلای ناپلئون اول بر مصر مترجم خاص وی بود. آنگاه عهده دار تدریس زبان عربی در مدرسه ٔ السنه ٔشرقی پاریس شد. او
بقطریةلغتنامه دهخدابقطریة. [ ب ُ طُ ری ی َ ] (ع اِ) جامه های سپید فراخ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
بکترلغتنامه دهخدابکتر. [ ب َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . سکنه ٔ آن 1100 تن . آب ازچشمه . محصول آنجا غلات ، چوب و توتون . شغل اهالی آن زراعت و مکاری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).<br
بکترفرهنگ فارسی عمیدنوعی جامۀ جنگ که از ورقههای آهن و فولاد ساخته میشده؛ زره: ◻︎ به سر برنهاده ز زر مغفری / ز پولاد کرده به بر بکتری (ابوشکور: مجمعالفرس: بکتر).