بیزاورلغتنامه دهخدابیزاور. [ وَ ] (ص مرکب ) (از: بی + زاور) بی پرستار. بی سرپرست . آنکه تیمار او ندارد. که کس تعهد کار او نکند : مگر بستگانند و بیچارگان و بی توشگانند و بیزاورا.؟ (از لغت فرس اسدی ).
بجاپورلغتنامه دهخدابجاپور. [ ب ِ ] (اِخ ) نام شهری در دکن هندوستان در ایالتی به همین نام واقع در 370 هزارگزی جنوب غربی بمبئی . مسجد سلطان محمدشاه در آن شهر معروف است . (از قاموس الاعلام ترکی ).