لغتنامه دهخدا
بیرالتو. (ترکی - مغولی ) این کلمه در عبارت ذیل از تاریخ غازان آمده است اما معنی آن معلوم نشد : تدبیر چنان فرمود که از هر صد و دویست ایلچی بیهوده ٔ عوان که پیش ازین بهرزه بولایات میرفتند این زمان نمی رود مگر بجهت مصالح ضروری ... و از آن ایلچیان بیرالتو