خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیسموت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیسموت
/bismut/
معنی
عنصر فلزی سفیدرنگ مایل به خاکستری، متبلور و شکننده که در ۲۶۸ درجه حرارت ذوب میشود و در داروسازی و صنعت به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیسموت
لغتنامه دهخدا
بیسموت . (فرانسوی ، اِ) عنصر فلزی متبلور شکننده ٔ نقره فام با پرتو گلگون (علامت شیمیایی Bi). از لحاظ هدایت برق و حرارت ضعیف است و براثر انجماد منبسط میشود و برای پایین آوردن نقطه ٔ ذوب آلیاژها (آلیاژهای قالبگیری ) و در چاپ پارچه های پنبه ای و ساختن ل...
-
بیسموت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bismuth] (شیمی) bismut عنصر فلزی سفیدرنگ مایل به خاکستری، متبلور و شکننده که در ۲۶۸ درجه حرارت ذوب میشود و در داروسازی و صنعت به کار میرود.
-
واژههای مشابه
-
بیسموت (شیمی - داروسازی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bismuth
-
جستوجو در متن
-
besmutch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسموت
-
bismuth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسموت
-
bismuths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسموت ها
-
bismuth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیسموت
-
bi
شیمی
بیسموت
-
bismuth
مهندسی هوافضا
بیسموت
-
bismuth
مهندسی مواد
بیسموت
-
native bismuth
مهندسی مواد
بیسموت آزاد
-
debismuthizing
مهندسی مواد
بیسموت زدایی
-
bismuth alloy
مهندسی مواد
آلیاژ بیسموت