بیشخریدlong positionواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن معاملهگر مقادیری از کالا یا داراییهای مالی را خریداری میکند و نزد خود نگه میدارد
باز سختhard baseواژههای مصوب فرهنگستانیک باز لوِیس یا دهندۀ الکترون که قطبشپذیری بالا و الکتروکشانی پایین دارد و بهآسانی اکسید میشود و دارای اوربیتالهای خالی یا پایینتر از سطح تراز عادی است
buysدیکشنری انگلیسی به فارسیخرید می کند، خرید، خریداری، ابتیاع، خریدن، خرید کردن، خریداری کردن، تطمیع کردن