بیضویلغتنامه دهخدابیضوی . [ ب َ ض َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به بیضة. || منسوب به شهر بیضا. || یکی از اشکال هندسی شبیه به تخم مرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به بیضی شود.- خط بیضوی ؛ یک قسم از خط ایرانی که دنباله های حروف آن به شکل بیضی می باشد برعکس آفتابی که در آن دنب
کرهوار مکلورنMaclaurin spheroidواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مجمـوعهبیضویوارهـای چـرخشی پایدار که از سطح چرخان جسم مایع همگن شکل میگیرد متـ . بیضیوار مکلورن، بیضوی مکلورن Maclaurin ellipsoid
بیضویلغتنامه دهخدابیضوی . [ ب َ ض َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به بیضة. || منسوب به شهر بیضا. || یکی از اشکال هندسی شبیه به تخم مرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به بیضی شود.- خط بیضوی ؛ یک قسم از خط ایرانی که دنباله های حروف آن به شکل بیضی می باشد برعکس آفتابی که در آن دنب
بیضویفرهنگ فارسی معین(بِ یا بَ ضَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به بیضه . 1 - به شکل تخم مرغ . 2 - یکی از اشکال هندسی .
بیضویلغتنامه دهخدابیضوی . [ ب َ ض َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به بیضة. || منسوب به شهر بیضا. || یکی از اشکال هندسی شبیه به تخم مرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به بیضی شود.- خط بیضوی ؛ یک قسم از خط ایرانی که دنباله های حروف آن به شکل بیضی می باشد برعکس آفتابی که در آن دنب
رمزنگاری مبتنی بر خم بیضویelliptic curve cryptography, ECC 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانۀ رمزنگاری کلید همگانی مبتنی بر ساختار ریاضی خمهای بیضوی
انتقال هومان دوبیضویbi-elliptic Hohmann transferواژههای مصوب فرهنگستاننوعی انتقال هومان که در آن ازطریق دو بیضی هممحور و از مسیری خارج از مدار هدف انتقال انجام میشود
حرکت مداری بیضویelliptical orbital motionواژههای مصوب فرهنگستانحرکت بیضوی ذرات آب که عبور موج آن را ایجاد میکند