بیضیوار پخflattened ellipsoid, oblate ellipsoidواژههای مصوب فرهنگستانبیضیوار حاصل از دَوران یک بیضی حول یکی از محورهایش بهطوریکه قطر دایرۀ استوای آن از طول محور دَوران بیشتر باشد
بیضیوارellipsoidواژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] رویهای که مقطع آن با هر صفحهای بیضی یا دایره است [زیستشناسی- شاخۀ علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخممرغ متقارن در گیاهان که در دو انتها بهطور یکنواخت باریک شده باشد
بیضیوار انبساطexpansion ellipsoidواژههای مصوب فرهنگستانبیضیواری که طول محورهایش با ضریب انبساط طولی در شبکۀ بلور متناسب است
بیضیوار دورانیellipsoid of revolution, spheroidواژههای مصوب فرهنگستانبیضیواری که از دوران یک بیضی حول یکی از محورهایش پدید میآید
بیضیوارellipsoidواژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] رویهای که مقطع آن با هر صفحهای بیضی یا دایره است [زیستشناسی- شاخۀ علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخممرغ متقارن در گیاهان که در دو انتها بهطور یکنواخت باریک شده باشد
بیضیوارellipsoidواژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] رویهای که مقطع آن با هر صفحهای بیضی یا دایره است [زیستشناسی- شاخۀ علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخممرغ متقارن در گیاهان که در دو انتها بهطور یکنواخت باریک شده باشد