سبک باریفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. سبکبار بودن.۲. [مجاز] آسودگی.۳. [مجاز] آزادگی: ◻︎ چون گرانباران به سختی میروند / هم سبکباری و چستی خوشتر است (سعدی۲: ۳۴۳).
بیماریلغتنامه دهخدابیماری . (حامص ، اِ) رنجوری ، و با لفظ پیچیدن ودادن مستعمل است . (آنندراج ). مرض و ناخوشی و رنجوری و ناتندرستی . (ناظم الاطباء). ناتندرستی . ناخوشی . آزار. انحر
بیماریفرهنگ مترادف و متضاددرد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی ≠ سلامت، صحت
بیماریدیکشنری فارسی به انگلیسیaffection, complaint, disease, disorder, ill, illness, malady, patho-, sickness
آبله مرغانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی بیماری آبله با عوارض سبک که بیشتر در کودکان و کسانی که آبلهکوبی کردهاند بروز میکند.
بیماریلغتنامه دهخدابیماری . (حامص ، اِ) رنجوری ، و با لفظ پیچیدن ودادن مستعمل است . (آنندراج ). مرض و ناخوشی و رنجوری و ناتندرستی . (ناظم الاطباء). ناتندرستی . ناخوشی . آزار. انحر
سبکتگینلغتنامه دهخداسبکتگین . [ س َ ب ُ ت َ] (اِخ ) ناصرالدین ، نام پدر سلطان محمود غزنوی . (آنندراج ) (غیاث ). مؤسس سلسله ٔ غزنویان ، او غلامی ترک بود. یکی از بازرگانان خراسان که
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) سبکی ابونصر عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی : قاضی القضاة و مورخ و محقق بوده وی درسال 727 هَ . ق . در قاهره متولد شد و باپدرش بدمشق
علتلغتنامه دهخداعلت . [ ع ِل ْ ل َ ](ع اِ) بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : بسیار طبیبانند که میگویند فلان چیز نباید خوردن ، که از وی چنین علّت به حاصل آید. و آنگاه