بنابهلغتنامه دهخدابنابه . [ ب َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) نوبت و قسمت آب . (انجمن آرای ناصری ). نوبت و قسمت آب باشد، چنانکه گویند بنابه ٔ ماست یعنی نوبت ماست . (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء).
بینابینلغتنامه دهخدابینابین . [ ب َ ب َ / ب ِ ب ِ ] (ق مرکب ) بین بین . میانه ٔ خوب و بد یعنی نه خوب و نه بد. (ناظم الاطباء). رجوع به بین بین شود.
سازوکار بینابینیborderline mechanismواژههای مصوب فرهنگستانمراحل مختلف یک واکنش که حد واسط بیشترین و کمترین درجه است
بینابینلغتنامه دهخدابینابین . [ ب َ ب َ / ب ِ ب ِ ] (ق مرکب ) بین بین . میانه ٔ خوب و بد یعنی نه خوب و نه بد. (ناظم الاطباء). رجوع به بین بین شود.