بیگولغتنامه دهخدابیگو. (اِخ ) دهی است از دهستان جره که در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع و دارای 149 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
بوژی کِشندهtractive bogie, motored bogieواژههای مصوب فرهنگستانبوژی موتورداری که چرخ- محورهای آن هریک بهتنهایی یا بهطور مشترک ازطریق یک جعبهدنده به حرکت درمیآید
بوژی موتوردارpowered bogie, motor bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی که دارای نیروی محرک یا موتور است و معمولاً در قطارهای خودکِشَند به کار میرود
بوژیbogie 1, truckواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای شامل چهار یا شش چرخ که بهصورت جفت در زیر وسیلۀ نقلیۀ ریلی طویل نصب میشود و ازطریق لولایی مرکزی حرکت و انعطاف وسیلۀ نقلیۀ را در پیچها تسهیل میکند
بوژی خودفرمانself steering bogieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بوژی که از اتصال انعطافپذیر مجموعۀ چرخـ محورها با قاب بوژی تشکیل میشود و جهت محورها را با شعاع انحنای پیچ هماهنگ میکند
بیگودیفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) نوعی وسیلة استوانه ای کوچک از جنس فلز یا پلاستیک جهت حالت دادن موها.
بیگودیفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) نوعی وسیلة استوانه ای کوچک از جنس فلز یا پلاستیک جهت حالت دادن موها.