بیپایکsessile 2واژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامهایی مانند برگ و گل و میوه که بدون پایک به محور استقرار خود متصل باشند
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
حق را بهحقدار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ار دادن، احقاق حق (حقوق) کردن، استیفا کردن، حق را دادن، حقوق کسیرا بهرسمیتشناختن، عادل بودن، تخصیص دادن، نسبت دادن، بستانکارکردن، پذیرفتن بدهی، نسبتدادن، پرداخت کردن، پذیرفتن
بی حقلغتنامه دهخدابی حق . [ ح َ / ح َق ق ] (ص مرکب ) حق ناشناس : این چنین سنگدل و بی حق و بی حرمت جفت شاه مسعود مبیناد و مَیُفتاد از راه .منوچهری .
پایکلغتنامه دهخداپایک . [ ی َ ] (اِ مصغر) تصغیر پای . پای کوچک . و در کلمات مرکب مانند چار پایک و پنج پایک آید. || پیاده . (غیاث اللغات ).
شَنگلهglomeruleواژههای مصوب فرهنگستانگلآذینی با گلهای بیپایک یا کوتهپایک (subsessile) که میانگرههای بین گلهای متراکم آن بسیار کوتاه است
کپهcapitulum, head 2واژههای مصوب فرهنگستانگلآذینی محدود یا نامحدود با گروهی از گلهای متراکم بیپایک یا کوتهپایک (subsessile) بر روی نهنجی مرکب که اغلب یک گریبان (involucre) آن را احاطه کرده است
ساقهبرگیرamplexicauleواژههای مصوب فرهنگستانویژگی قاعدهای بدون پایک که بخش عمدهای از ساقه را در بر میگیرد