تاءلغتنامه دهخداتاء. (اِ) نامی است که در اطراف تهران و خرم آباد به درخت داغداغان دهند. رجوع به داغداغان شود.
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
تاپ تاپلغتنامه دهخداتاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
تای تایلغتنامه دهخداتای تای . (اِ مرکب ) نخ نخ ، رشته رشته : او مست بود و دست به ریشم دراز کردبرکند تای تای و پراکند تارتار. سوزنی .رجوع به تای شود.
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند
مثناتلغتنامه دهخدامثنات . [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) دارای دو نقطه : تاء مثنات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مثناة شود.- مثنات تحتانیه ؛ یاء. (یادداشت ایضاً).- مثنات فوقانیه ؛ تاء. تاء قرشت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
خمسةلغتنامه دهخداخمسة. [ خ َ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) پنج . خمس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). اگر معدود مذکر باشد «خمس » با «تاء» تأنیث و اگر مؤنث باشد بدون «تاء» تأنیث می آید.
لنتبرلغتنامه دهخدالنتبر. [ ل َ ت َ ب َ ] (ص ) بسیارخواره و کاهل . (صحاح الفرس ) (فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بر دل مکن مسلط گفتار هر لنتبرهرگز کجا پسندد افلاک جز ترا سر. شاکر بخاری .(این ضبط یعنی تقدیم نون بر تاء و تقدیم تاء بر باء از فر
خمس عشرةلغتنامه دهخداخمس عشرة. [خ َ س َ ع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) پانزده . پنجده . (یادداشت بخط مؤلف ). اگر معدود مؤنث باشد خمس بدون «تاء» و عشر با «تاء» تأنیث می آید.
تااولغتنامه دهخداتااو. (معرب ، حرف ) نام یکی از حروف یونانی (حرف تاء) است . (ابن الندیم ). رجوع به «طائو» شود.
ختاءلغتنامه دهخداختاء. [ خ َت ْءْ ] (ع مص ) باز ایستانیدن کسی از کار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کف . (از اقرب الموارد) (تاج العروس ) (متن اللغة) (لسان العرب ).
حوتاءلغتنامه دهخداحوتاء. [ ح َ ] (ع ص ) زن سطبرمیان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زن ستبرمیان . (ناظم الاطباء).
سلتاءلغتنامه دهخداسلتاء. [ س َ ] (ع ص ) زنی که حنا نبسته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که خضاب نکند. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).