خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نورا
واژهنامه آزاد
تابان، درخشان.
-
خرشا
واژهنامه آزاد
خورشید تابان
-
ایدا
واژهنامه آزاد
ایدا به معنای ماه تابان
-
ریومند
واژهنامه آزاد
درخشان ، تابان ( فرهنگ اوستایی)
-
جور ماه
واژهنامه آزاد
سپید و درخشان همچون ماه تابان
-
رژنا
واژهنامه آزاد
(بلوچی، فنوج) رُژنا؛ تابان، درخشان، روشن.
-
مهرشاد
واژهنامه آزاد
خورشید تابان. پرتوی روشنای خورشید. سرشار از مهر و محبت
-
تابا
واژهنامه آزاد
درخشنده.پر نور.چیزی که نور از آن بیرون می آید.مثل خورشید.مانند خورشید.هم خانواده تابان
-
گوتاما
واژهنامه آزاد
مرکب از دو بخش گو و تاما؛ گو به معنای نور تابان و تاما به معنای تاریکی و ظلمت. در مجموع گوتاما یعنی کسی که با تابش نور خود تاریکی را از بین می برد.
-
مهرشاد
واژهنامه آزاد
مهر به معنای خورشید است. شاد هم به معنای شادی شوق و شعف است. و در کل دو معنی دارد 1-خورشید شاد 2-به معنای خورشید تابان و نورانی
-
هوروش
واژهنامه آزاد
هور در زبان پارسی به معنای آفتاب ، خورشید، درخشنده و تابان میباشد. در زبان اوستایی نیز واژه اخشوروش به معنای خدای خورشید و خدای آفتاب معنا شده است، وش پسوند شباهت است هوروش یعنی به مانند خورشید و کوتاه شده امروزی واژه اخشوروش است که واج "خ "در زبان ا...
-
رائع
واژهنامه آزاد
رائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , افسانه ای , افسانه وار , مجهول , شگفت اور , خیالی , خارق العاده , نمایش دار , با جلوه , زرق...