خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تابدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) tābdār تابخورده؛ پیچیده؛ دارای پیچوخم.
-
جستوجو در متن
-
جعد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ja'd ١. موی پیچیده و تابدار.٢. (صفت) [قدیمی] پیچیده و تابدار.
-
پرتاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) portāb بسیارتابیده؛ تابدار؛ پرپیچوخم.