تابش الکترومغناطیسیelectromagnetic radiationواژههای مصوب فرهنگستانپدیدۀ ناشی از الکترومغناطیس که بهصورت ذرات فوتون یا امواج عرضی نوسانی الکتریکی و مغناطیسی متعامد با سرعت نور در فضا منتشر میشود و حامل انرژی است
تابشلغتنامه دهخداتابش . [ ب َ / ب ِ ] (اِمص ) روشنی و فروغ آفتاب و شمع و پرتو آتش . (آنندراج ) (برهان ) (انجمن آرا).بریص ؛ درخش و تابش چیزی . (منتهی الارب ) : به گرز نبردی بر افراسیاب کنم تیره گون تابش آفتاب . <p class="aut
تأبیشلغتنامه دهخداتأبیش . [ ت َءْ ] (ع مص ) فراهم آوردن . || گرفتن ردی و جید سخن بهم آمیخته را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
گسیل تحریکیstimulated emissionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند گسیل تابش الکترومغناطیسی از اتم برانگیخته در میدان تابش الکترومغناطیسی با همان بسامد
تابش خورشیدیsolar radiationواژههای مصوب فرهنگستانکل تابش الکترومغناطیسیای که از خورشید منتشر میشود
تابشلغتنامه دهخداتابش . [ ب َ / ب ِ ] (اِمص ) روشنی و فروغ آفتاب و شمع و پرتو آتش . (آنندراج ) (برهان ) (انجمن آرا).بریص ؛ درخش و تابش چیزی . (منتهی الارب ) : به گرز نبردی بر افراسیاب کنم تیره گون تابش آفتاب . <p class="aut
تابشلغتنامه دهخداتابش . [ ب َ / ب ِ ] (اِمص ) روشنی و فروغ آفتاب و شمع و پرتو آتش . (آنندراج ) (برهان ) (انجمن آرا).بریص ؛ درخش و تابش چیزی . (منتهی الارب ) : به گرز نبردی بر افراسیاب کنم تیره گون تابش آفتاب . <p class="aut
پادتابشcounterradiationواژههای مصوب فرهنگستانشار پایینسوی تابش موجبلند بر روی یک سطح معین که معمولاً بهمثابۀ سطح زمین در نظر گرفته میشود
پایشگری تابشradiation monitoringواژههای مصوب فرهنگستاناندازهگیری مداوم یا دورهای مقدار تابش موجود در محیطی معین
پستابشback projection, rear projection, back screen projectionواژههای مصوب فرهنگستاننمایش تصاویر پسزمینه با قرار دادن فراتاب در پشت پردۀ نیمهشفافی که در پسزمینۀ صحنه قرار دارد