تاختلغتنامه دهخداتاخت . (مص مرخم ، اِمص ) در پهلوی نیز تاخت بمعنی دو،حمله ، هجوم . (برهان قاطع چ معین ). نوعی از رفتن اسب ، نوعی از دویدن اسب ، قسمی راندن اسب ، قسمی رفتن بشتاب اسب بطی تر از چهارنعل ، قسمی از رفتار اسب نرم تر از چهارنعل ، دو، تک : بتاخت رفتن ، تاخت کردن ، تاخت بردن ، تاخت آور
تاختفرهنگ فارسی عمید۱. = تاختن۲. دویدن یا با سرعت رفتن.۳. حمله.⟨ تاخت آوردن: (مصدر لازم) حمله کردن.⟨ تاخت زدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] عوض کردن چیزی با چیز دیگر؛ مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر.⟨ تاخت کردن: (مصدر لازم)۱. تاختن؛ اسب دواندن.۲. (مصدر متعددی) [قدیمی] غا
تأخیذلغتنامه دهخداتأخیذ. [ ت َءْ ] (ع مص ) ترش کردن شیر را. || بستن شوهر به افسون تا نزد زنان دیگر نرود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بند کردن زن شوهری را از زنان دیگر. (تاج المصادر بیهقی ). افسون کردن کسی را. (از اقرب الموارد).
تاختزنیswingingواژههای مصوب فرهنگستانمبادلۀ شریک جنسی با یکدیگر برای ارتباط جنسی متـ . تاختزنی جنسی
تاختلغتنامه دهخداتاخت . (مص مرخم ، اِمص ) در پهلوی نیز تاخت بمعنی دو،حمله ، هجوم . (برهان قاطع چ معین ). نوعی از رفتن اسب ، نوعی از دویدن اسب ، قسمی راندن اسب ، قسمی رفتن بشتاب اسب بطی تر از چهارنعل ، قسمی از رفتار اسب نرم تر از چهارنعل ، دو، تک : بتاخت رفتن ، تاخت کردن ، تاخت بردن ، تاخت آور
تاختفرهنگ فارسی عمید۱. = تاختن۲. دویدن یا با سرعت رفتن.۳. حمله.⟨ تاخت آوردن: (مصدر لازم) حمله کردن.⟨ تاخت زدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] عوض کردن چیزی با چیز دیگر؛ مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر.⟨ تاخت کردن: (مصدر لازم)۱. تاختن؛ اسب دواندن.۲. (مصدر متعددی) [قدیمی] غا
تاختلغتنامه دهخداتاخت . (مص مرخم ، اِمص ) در پهلوی نیز تاخت بمعنی دو،حمله ، هجوم . (برهان قاطع چ معین ). نوعی از رفتن اسب ، نوعی از دویدن اسب ، قسمی راندن اسب ، قسمی رفتن بشتاب اسب بطی تر از چهارنعل ، قسمی از رفتار اسب نرم تر از چهارنعل ، دو، تک : بتاخت رفتن ، تاخت کردن ، تاخت بردن ، تاخت آور
تاختفرهنگ فارسی عمید۱. = تاختن۲. دویدن یا با سرعت رفتن.۳. حمله.⟨ تاخت آوردن: (مصدر لازم) حمله کردن.⟨ تاخت زدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] عوض کردن چیزی با چیز دیگر؛ مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر.⟨ تاخت کردن: (مصدر لازم)۱. تاختن؛ اسب دواندن.۲. (مصدر متعددی) [قدیمی] غا
اختیار فراتاختswaption, swap optionواژههای مصوب فرهنگستاناختیاری که حق ورود، ولی نه الزام ورود، به یک قرارداد را فراهم میآورد