خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تارون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تارون
لغتنامه دهخدا
تارون . (ص ) تاران . (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). تیره وتاریک . (برهان ) (فرهنگ نظام ). تاره . تاری . تارین . تار و تاریک . (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ).
-
تارون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹تاران› [قدیمی] tārun = تاریک
-
تارون
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) = تاران : تیره و تاریک ، تاری .
-
تارون
لهجه و گویش مازنی
taaroon تاراج
-
تارون
دیکشنری فارسی به انگلیسی
dark
-
جستوجو در متن
-
تاران
لغتنامه دهخدا
تاران . (ص ) تیره و تاریک . (برهان ). منسوب به تار بمعنی تاریک . (فرهنگ نظام ). تاریک . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ). در لفظ مذکور الف و نون علامت نسبت است . (فرهنگ نظام ). مرکب است از تار، ضد روشن و الف و نون که افاده ٔ معنی فاعلیت کند مانند خند...
-
تاری
لغتنامه دهخدا
تاری . (ص ) مخفف تاریک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تیره و تاریک . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). تاریک . (جهانگیری ). تیره و تار. (انجمن آرا). تار. تاران . تارین . تارون . تاره . (فرهنگ رشیدی ). ظلمانی . مظلم .بی روشنی . سیاه . داج . ظلام . مدلهم . کس...
-
تاریک
لغتنامه دهخدا
تاریک . (ص ) اکثر استعمال آن بمعنی تیره است مثلاً هرچه تاریک باشد آنرا تیره توان گفت بخلاف آنچه تیره بودهمه ٔ آنرا تاریک نمی توان گفت چنانکه تاریک رو بمعنی روسیاه . (آنندراج ). در استعمال ، این لفظ خاص است و لفظ تیره عام ، چرا که هر چیز که تاریک باشد...