تاریخ مصرلغتنامه دهخداتاریخ مصر. [ خ ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حسن تقی زاده در کتاب گاه شماری آرد: از ابتداء تاریخ مصر یعنی سلسله ٔ اول فراعنه سال شمسی 365روزه جاری بوده است و الحاق خمسه ٔ مسترقه (اِپاگومن یا ابوغمنا به اصطلاح مؤلفین اسلامی ) از قدیمترین ا
تارخلغتنامه دهخداتارخ . [ رَ / رُ ] (اِخ ) بارای مضموم ، آذر بت تراش باشد. بزبان پهلوی نام آذر بت تراش است . (برهان ). بعضی گویند بفتح ثالث است و نام پدر ابراهیم علیه السلام است . (برهان ). بضم ثالث دربرهان و فرهنگ نوشته اند که بزبان پهلوی نام آذر بت تراش است
تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم
تاریخ مصر جدیدلغتنامه دهخداتاریخ مصر جدید. [ خ ِ م ِ رِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و از آنجمله تاریخ قبط جدید است . نام ماههای آن عبارتند از: توت ، بابه ، هثور، کیهک ، طوبه ، امشیر، برمهات ، برمرزه ، بشنسد، بونه ، ابیب ، مسری . و روزهای سالشان مان
تاریخ مصر قدیملغتنامه دهخداتاریخ مصرقدیم . [ خ ِ م ِ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و از آن جمله تاریخ قبط قدیم است ، و این تاریخ بخت نصر اول از پادشاهان بابل است و روزهای سال این تاریخ 365 روز بدون کسر باشد و نام
مصر بطلمیوسیPtolemaic Egyptواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر، از 304 تا 30 ق.م متـ . دورۀ بطلمیوسی Ptolemaic period
تاریخ قبط جدیدلغتنامه دهخداتاریخ قبط جدید. [ خ ِ ق ُ طِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به تاریخ مصر جدید شود.
دورۀ متأخرLate periodواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از حدود 664 تا 332 ق.م که شامل سلسلههای بیستوششم تا سیام و تهاجم اسکندر مقدونی است
پادشاهی میانهMiddle Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ یازدهم تا سیزدهم حدود 2008 تا 1630 ق.م متـ . دورۀ پادشاهی میانه
تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم
تاریخفرهنگ فارسی عمید۱. زمان وقوع یک امر یا حادثه: در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹.۲. دانش ثبت و شرح وقایع و سرگذشت پیشینیان: معلم تاریخ.۳. دوره و زمان معین و معلوم: تاریخ صفویان.۴. نوشته و متنی در مورد وقایع و سرگذشت پیشینیان: تاریخ بیهقی.۵. (اسم مصدر) تقویم؛ گاهشماری: تاریخ هجری.⟨ تاریخ جلا
تاریخفرهنگ فارسی معین[ ع . ] 1 - (مص م .) زمان چیزی را معین کردن . 2 - (اِ.) عددی که زمان را نشان بدهد. 3 - سرگذشت ها و حوادث پیشینیان . ج . تواریخ . ؛ ~ باستان (قدیم ) دربارة ادواری از ازمنة بسیار قدیم بحث می کند و تا انقراض امپراتوری روم غربی به سال 476 م . خاتمه می یابد. ؛ ~ قرون وسطی دربارة ادواری بحث می کند که م
تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه ٔ آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم
ماده تاریخلغتنامه دهخداماده تاریخ . [ مادْ دَ / مادْ دِ ] (اِ مرکب ) کلمه یا کلماتی که به حساب جمل مساوی تاریخ مطلوب برآید و آن کلمه یا کلمات بامعنی باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عبارت از آن است که مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعه
تاریخفرهنگ فارسی عمید۱. زمان وقوع یک امر یا حادثه: در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹.۲. دانش ثبت و شرح وقایع و سرگذشت پیشینیان: معلم تاریخ.۳. دوره و زمان معین و معلوم: تاریخ صفویان.۴. نوشته و متنی در مورد وقایع و سرگذشت پیشینیان: تاریخ بیهقی.۵. (اسم مصدر) تقویم؛ گاهشماری: تاریخ هجری.⟨ تاریخ جلا
دگرتاریخallohistoryواژههای مصوب فرهنگستانتاریخی که احتمال وقوع آن وجود داشته، اما به هر دلیل به وقوع نپیوسته است متـ . تاریخ بدیل alternative history