تالسفیسیرلغتنامه دهخداتالسفیسیر. [ ل ِ ] (معرب ، اِ) از یونانی . تخم سپندان . اسپند . (الفاظ الادویه ص 71). محرف «تالسفیس » (تالسب ) است . رجوع به تالسب و تالسفیس و تالسقیس و تالسقیر و تالسقیسر شود.
تالسقیسرلغتنامه دهخداتالسقیسر. [ ل ِ ] (معرب ، اِ) حرف است . (فرهنگ فهرست مخزن الادویه ص 8). محرف «تالسفیس » (تالسب ) است . رجوع به تالسب و تالسفیس و تالسقیس و تالسفیسیر و تالسقیر شود.