تالوپینلغتنامه دهخداتالوپین . [ ل ُ ی َ ] (اِخ ) پسر «موهان خاقان » جد ترکان شرقی که در سال 587 هَ . ق . بدست پسرعمش «شاپولیو» خاقان ترکان جنوبی اسیر شد. رجوع به احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 1 ص 18
طالونلغتنامه دهخداطالون . (معرب ، اِ) اسم رومی آذریون است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || وزنی معادل 9 اوقیه .
تولونلغتنامه دهخداتولون . (اِخ ) دهی از دهستان اجارود است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 620 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تولوئنفرهنگ فارسی عمیدمایعی بیرنگ، فرّار، و قابل اشتعال که در قطران زغالسنگ وجود دارد و جهت تهیۀ مواد منفجره، دارو، و بعضی رنگها به کار میرود.