تأمملغتنامه دهخداتأمم .[ ت َ ءَم ْ م ُ ] (ع مص ) مادر گرفتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مادر خواندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قصد کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تأمیملغتنامه دهخداتأمیم . [ ت َءْ ] (ع مص )آهنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن . (زوزنی )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح امروز عرب ) ملی کردن : تأمیم البترل ؛ ملی کردن نفت .
تمملغتنامه دهخداتمم . [ ت ُ م َ / ت ِ م َ ] (ع اِ) ج ِ تُمَّة وتمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمة و تمی شود.
تمیملغتنامه دهخداتمیم . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تمیمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمیمة شود.
تأمیملغتنامه دهخداتأمیم . [ ت َءْ ] (ع مص )آهنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن . (زوزنی )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح امروز عرب ) ملی کردن : تأمیم البترل ؛ ملی کردن نفت .
آهنگلغتنامه دهخداآهنگ . [ هََ ] (اِ) قصد. عزم . عزیمت . عمد. (ادیب نطنزی ). تعمد. نیت . بسیج . تأمیم . استواء. اندیشه .توجه به . برفتن بسوی . حرد. نحو. اراده : خسرو غازی آهنگ بخارا داردزده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه . بهرامی .ب