تیامنلغتنامه دهخداتیامن . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) به یمن آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر دست راست بردن کسی : تیامن به ؛ بر دست راست برد آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بطرف راست میل کردن . (آنندراج ). براست شدن . (زوزنی ) (از اقرب الموارد). و فی الحدی
تاميندیکشنری عربی به فارسیپشتگرمي , اطمينان , دلگرمي , خاطرجمعي , گستاخي , بيمه(مخصوصا بيمه عمر) , تعهد , قيد , گرفتاري , ضمانت , وثيقه , تضمين , گروي , هم بر , پهلو به پهلو , متوازي , پرداخت غرامت , تاوان پردازي , جبران زيان , بيمه , حق بيمه , پول بيمه
حمايةدیکشنری عربی به فارسینگهداري , حفاظت , حفظ منابع طبيعي , حراست , حمايت , حفظ , نيکداشت , تامين نامه
protectionsدیکشنری انگلیسی به فارسیحفاظت، محافظت، حمایت، حفظ، حفاظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، سایه، حجر، سوگیری
تامینفرهنگ مترادف و متضاد۱. امان، امنیت، ایمنسازی ۲. آمادهسازی، فراهمسازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه ۳. آمینگویی ۴. امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن ۵. امنیتدادن، اطمینان دادن ۶. آماده، فراهم، مهیا ۷. درامان، محفوظ ۸. آمینگویی
هیستامینلغتنامه دهخداهیستامین . (اِ) هیستامین یا بتا ایمیدازول اتیل امین در سال 1919 بوسیله ٔ بارژر و دال کشف گردید. هیستامین دارای هیچ گونه اثر بیحس کننده نمیباشد لیکن تزریق داخل جلدی آن آرام کننده ٔ درد بوده و از راه زیرجلدی در درمان حالات آلرژیک و قرحه ٔ سده و
ویتامینفرهنگ فارسی عمیدترکیبات آلی مختلفی که در اغلب مواد غذایی وجود دارد و به دلیل نقش موثر در فرایندهای سوختوساز بدن، کمبود هر یک از آنها میتواند موجب ضعف و سستی و گاه بیماری شود.
ویتامینلغتنامه دهخداویتامین . (فرانسوی ، اِ) (از: ویتا، زندگی ، لاتینی + مین = منبع، فرانسوی ) (اصطلاح پزشکی ) ماده ای که به مقدار بسیار کم وجودش برای رشدونمو و نگهداری و اعمال و اعضای بدن ضروری است و فقدانش موجب بروز اختلالات مخصوص می گردد. چون بدن قادر به تهیه و ساختن ویتامین نیست علیهذا بایست
پادویتامینantivitaminواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی طبیعی یا مصنوعی که بهعلت تشابه با یک ویتامین باعث اختلال در عملکرد آن در بدن میشود