خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تا به تا نرسیین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ثری
فرهنگ فارسی معین
(ثَ را) [ ع . ] (اِ.)1 - تری ، رطوبت . 2 - خاک نمناک . 3 - زمین ، خاک . ؛ از ~ تا به ثریا از زمین تا بالای آسمان .
-
آل
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نام موجودی موهوم که عوام معتقدند ب ه زن تازه زا آسیب می رساند، به همین علت افرادی به مدت شش تا ده روز، تا صبح بالای سر زائو بیدار می ماندند.
-
قروت
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ تر. ] (اِ.) چیزی است که از دوغ به دست آید و آن چنین است که دوغ را جوش دهند تا بسته شود، باز به دست بر هم زنند تا ترش تر گردد.
-
ابدالدهر
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ دُ دَ) [ ع . ] (ق .) تا ابد، به طور همیشگی .
-
الی
فرهنگ فارسی معین
(اِ لا) [ ع . ] (حر اض .) 1 - به سوی . 2 - تا.
-
شصت
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.)پنجاه به علاوة ده (60)، شش ده تا.
-
بسر بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص م .) 1 - گذراندن ، سپری کردن وقت . 2 - بردن تا به انتها.
-
تکلیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) آهک مالی کردن ، به جسمی گرما دادن تا مانند آهک شود.
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ ر ) (ق مر.) 1 - سراسر، از ابتدا تا انتها. 2 - به کلی ، تماماً.
-
واترپولو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ لُ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی بازی شبیه فوتبال ولی با دست که در استخری به طول 19 تا 30 متر و به عرض 10 تا 20 متر انجام می شود. در این بازی معمولاً دو دستة 7 نفری شرکت می کنند.
-
حوالت
فرهنگ فارسی معین
(حَ لَ) [ ع . حوالة ] (اِ.) 1 - چیزی که به کسی واگذار شود. 2 - پول یا کالایی که به موجب نوشته ای به شخص واگذار شود تا برود از دیگری دریافت کند.
-
آهار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.)مایعی که از نشاسته یا کتیرا درست می کنند و به پارچه می زنند تا سفت و براق شود.
-
آغازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ)( اِ.)آغاره ، دوالی که بین رویه و تخت کفش دوزند تا آب و خاک به درون آن نرود.
-
آلیگاتور
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی نهنگ آمریکایی که طول آن به 4 تا 5 متر می رسد.
-
پشت پا زدن
فرهنگ فارسی معین
(پُ تِ. زَ دَ) (مص م .) 1 - به پشت پای کسی زدن تا بر زمین افتد. 2 - ترک کردن ، رها کردن .