تبادل گرماheat exchangeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهعملیاتی که به گرمایش یا سرمایش شارهها منجر میشود
تبادللغتنامه دهخداتبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
تبادلدیکشنری عربی به فارسیمعاوضه , ردو بدل کننده , باهم عوض کردن , مبادله کردن , تبادل کردن , تغيير دادن , متناوب ساختن , عوض کردن , بيرون کردن , جانشين کردن , اخراج کردن
تبادلگر گرماheat exchangerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که گرما را از یک محیط یا سامانه به محیط یا سامانهای دیگر منتقل میکند
تبادلگر گرمای هوابههواair-to-air heat exchangerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای در سامانة خنکساز هواگرد که هوای داغ را پیش از ورود به اتاقک با استفاده از هوای بیرون خنک میکند
تغییر بیدرروadiabatic change,adiabatic diagramواژههای مصوب فرهنگستانتغییر در حالت ترمودینامیکی یک سامانه بدون تبادل گرما
تراکم بیدرروadiabatic compressionواژههای مصوب فرهنگستانکاهش حجم سامانه بدون تبادل گرما با محیط پیرامون
دیوارۀ بیدرروadiabatic wallواژههای مصوب فرهنگستانسطحی که مانع از تبادل گرما بین سامانه و محیط پیرامون آن است
انبساط بیدرروadiabatic expansionواژههای مصوب فرهنگستانافزایش حجم سامانه بدون تبادل گرما با محیط پیرامون
سرمایش بیدرروadiabatic coolingواژههای مصوب فرهنگستانکاهش دمای سامانه بدون تبادل گرما با محیط پیرامون
تبادللغتنامه دهخداتبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
تبادلدیکشنری عربی به فارسیمعاوضه , ردو بدل کننده , باهم عوض کردن , مبادله کردن , تبادل کردن , تغيير دادن , متناوب ساختن , عوض کردن , بيرون کردن , جانشين کردن , اخراج کردن
متبادللغتنامه دهخدامتبادل . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) معاوضه کننده . (آنندراج ). || معاوضه کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبادل شود.
زاویه ٔ متبادللغتنامه دهخدازاویه ٔ متبادل . [ ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ت َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چون خط راست بر دو خط متوازی اوفتد آن زاویه که بیک پهلو باشد از آن خط اندرون این دو متوازی و آن زاویه که بدیگر پهلو باشد از آن خط، آن را متبادل خوانند. و هر دو متساوی باشند.
تبادللغتنامه دهخداتبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
قابل للتبادلدیکشنری عربی به فارسیقابل تعويض , با هم عوض کردني , قابل معاوضه , قابل مبادله , تبادل پذير