خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبانی
/tabāni/
معنی
با هم سازش کردن و همدست شدن برای اقدام به امری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. توطئه، دسیسه، توطئهگری، دسیسهچینی، ساختوپاخت، توافقپنهانی
۲. همدستی
برابر فارسی
ساخت و پاخت، سازش
فعل
بن گذشته: تبانی داشت
بن حال: تبانی دار
دیکشنری
collusion, complicity, connivance, conspiracy, fix, plot, scheme
-
جستوجوی دقیق
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َ ] (اِخ ) حسین بن احمدبن علی بن محمدالتبانی مکنی به ابوعبداﷲ. وی از ابوالفتح احمدبن الحسن بن سهل ... البصری الواعظ و ابوالحسن علی بن احمدبن عبدالرحمن العزال و ابومحمدبن السقا و غیرهم حدیث کرد و از وی ابوالبرکات ابراهیم بن محمدبن خلف الحم...
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 144هزارگزی جنوب میناب و بر سر راه مالرو جاسک به میناب واقع است و40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َ ] (مص ) با یکدیگر قراری نهادن ، و بیشتر تبانی علیه ثالثی است . مواضعه ٔ نهانی پیمان بستن . این کلمه برساخته از ماده ٔ «ب ن ی » است و در فرهنگهای عربی استعمال نشده . در نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز آمده : تبانی با یکدیگر قرار گذاشتن از...
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با ] (اِخ ) ابوبشر تبانی از سلسله ٔ تبانیان است . رجوع به تبانیان شود.
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با ] (اِخ ) جلال الدین رسولابن احمدبن یوسف که در سال 792 هَ . ق . درگذشته است . او راست : حاشیه ای بر ایضاح ابن حاجب . (کشف الظنون در عنوان المفصل زمخشری ).
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با ] (اِخ ) شرف الدین یعقوب بن ادریس بن عبداﷲ نیکدهی رومی حنفی معروف به قره یعقوب ساکن لاندره (844 - 879 هَ . ق .). او راست : اشراق التواریخ ، و حاشیه ٔ انوارالتنزیل بیضاوی و شرح مصابیح السنه ٔ بعوی و شرح هدایه ٔ مرغینانی . (هدیة الع...
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با ] (اِخ ) شیخ جلال الدین التبانی ، از مردم تَبّانَة است . مردی دانشمند و پسر وی یعقوب از اصحاب حافظبن حجر بود. (از تاج العروس ).
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با ](اِخ ) ابوطاهر تبانی که از اعیان قضات دوره ٔ سلطان مسعود غزنوی بود : ... و قاضی بوطاهر تبانی را که از اعیان قضات است ، برسولی نامزد کرده می آید تا بدان دیار کریم حرسهااﷲ آید و عهدها تازه کرده شود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 77). رجوع ...
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با] (اِخ ) ابوالصادق تبانی . رجوع به ابوالصادق شود.
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با] (اِخ ) ابوالصالح تبانی . رجوع به ابوالصالح شود.
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با] (اِخ ) ابوالعباس تبانی . رجوع به ابوالعباس شود.
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت َب ْ با] (ص نسبی ) منسوب به تبانة. رجوع بهمین کلمه شود.
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت ِ / ت َب ْ با ](اِخ ) تمام بن غالب بن عمروبن بناء موسی قرطبی مکنی به ابوغالب و ابن التبانی ، لغوی کوفی مالکی است ، و در 436 هَ . ق . درگذشت . او راست : «اخبار تهامة» و «تلقیح العین » در لغت و «شرح فصیح ثعلب » و «فتح العین علی کتاب العین »...
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت ُ ] (اِخ ) موسی بن حفص بن نوح بن محمدبن موسی التبانی الکِسّی مکنی به ابوهارون که برای کسب علم به حجاز و عراق رفت . ...وی از محمدبن عبداﷲبن زیدالمقری روایت کرد، و ازو حمادبن شاکرالنسفی روایت کرده است . (از معجم البلدان ج 2 ص 358). مؤلف تا...
-
تبانی
لغتنامه دهخدا
تبانی . [ ت ُ] (ص نسبی ) منسوب به تُبان . رجوع بهمین کلمه شود.