تبدخلغتنامه دهخداتبدخ . [ ت َ ب َدْ دُ ] (ع مص ) گردن کشی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || بزرگی نمودن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
تبذخلغتنامه دهخداتبذخ . [ ت َ ب َذْ ذُ ] (ع مص ) بزرگی نمودن و بزرگ منشی کردن . || بلند گردیدن . (از قطر المحیط). || گردنکشی کردن . (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
گردنکشی کردنلغتنامه دهخداگردنکشی کردن .[ گ َ دَ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استکبار کردن . مخالفت کردن . تکبر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). تطاول . (دهار) (منتهی الارب ). اباء. (دهار) (زوزنی ) (مجمل اللغه ). تبدخ . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ).