خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبعت
/tabe'at/
معنی
عاقبت بد؛ نتیجۀ ناگوار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبعت
لغتنامه دهخدا
تبعت . [ ت َب ِ ع َ ] (ع اِ) تبعة. عاقبت بد : خواجه بدیوان وزارت آمد و احمد را بخواندند سخت بترسید از تبعتی دیگر که بدو بازخورد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 268 و چ فیاض ص 267). بعجب بماندم از حرص و مناقشت با یکدیگر و چندین وزر و وبال و حساب و تبعت . (تاری...
-
تبعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تبعة، جمع: تَبِعات] [قدیمی] tabe'at عاقبت بد؛ نتیجۀ ناگوار.
-
تبعت
فرهنگ فارسی معین
(تَ بِ عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نتیجه ناگوار، نتیجه بد. 2 - رنج ، سختی .
-
واژههای همآوا
-
تبعة
لغتنامه دهخدا
تبعة. [ ت َ ب َ ع َ ] (اِخ ) پشته ای است در حلذان طائف ، در آن پشته نقبها است . هر نقب بمسافت یک ساعت راه و در آن نقب شمشیرهای عادی و مهره ها یافت میشود و چنان پندارند که آنجا گورهای مردم عاد است و آن موضع را بزرگ شمارند و ساکنان آن از بنونصربن معاوی...
-
تبعة
لغتنامه دهخدا
تبعة. [ ت َ ب ِ ع َ ] (ع اِ) تباعة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عاقبت بد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ): و حسن نیز بالتبع از تبعة آن خائف گشت واز پدر هراسان شد. (جهانگشای جوینی ). تبعت . رجوع به تباعه و تبعات و ...
-
طبات
لغتنامه دهخدا
طبات . [ طَب ْ با ] (اِخ ) موضعی است که عساکر مدیانیان از حضور جدعون بدانجا فرار نمودند. (سفر داوران 7:27) و گروف گمان دارد که ارتفاعش تخمیناً 60 قدم و بطرف اردن مقابل بیان واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
جستوجو در متن
-
تبعات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تبِعات، جمعِ تَبِعَة] taba(e)'āt = تبعت
-
تباعة
لغتنامه دهخدا
تباعة. [ ت ِ ع َ ] (ع اِ) عاقبت بد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تَبِعَة. (منتهی الارب ). تبعت .
-
زحیر داشتن
لغتنامه دهخدا
زحیر داشتن . [ زَ ت َ ] (مص مرکب ) غصه داشتن . ناراحتی داشتن . سزاوار کیفر بودن . (کاری ) دارای تبعات و عواقب وخیم بودن : چون صورت حال بشنید، معلوم کرد که آن زشت ، چندان تبعت و زحیر ندارد و آن جنایت اثم کبیر نه . (مقامات حمیدی ).
-
تبعة
لغتنامه دهخدا
تبعة. [ ت َ ب ِ ع َ ] (ع اِ) تباعة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عاقبت بد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ): و حسن نیز بالتبع از تبعة آن خائف گشت واز پدر هراسان شد. (جهانگشای جوینی ). تبعت . رجوع به تباعه و تبعات و ...
-
برزم
لغتنامه دهخدا
برزم . [ ب َ زَ / ب َ رَ ] (اِخ ) نام قلعه ای برکنار آمو. بَرْزَم ، صاحب برهان این کلمه را بر وزن گریم گوید ولی از بیت ذیل سوزنی مستفاد میشود که بَرَزم . بر وزن طرشت است . (یادداشت مؤلف ) : امیر خوارزم عبدالملک بن هرثمة با وی [ با شریک بن شیخ ] تبعت...
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ] (اِخ ) ابن الحارث . صحابی است . از قبیله ٔ انس اﷲبن سعد العشیرة. وی معبود قبیله ٔ خویش موسوم به قراض را بشکست و نزد رسول اکرم صلوات اﷲ علیه شد و مسلمانی گرفت . و او شاعر بود و این دو بیت او راست :تبعت رسول اﷲ اذ جاء بالهدی و خلفت قراضاً بد...
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [غ ُ ] (اِخ ) جائی است به دمشق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای معروفی است به دمشق . کثیر گوید : فلولا اﷲ ثم ندی ابن لیلی و انی فی نوالک ذوارتعاب و باقی الود ما قطعت قلوصی مسافة بین مصر الی غراب و از جمله ٔ دلایل بر اینکه غراب در شام است قول ع...