لغتنامه دهخدا
تبلبل . [ ت َ ب َ ب ُ ] (ع مص ) شوریده شدن لغت ها. (زوزنی ). مخلوط شدن زبان . (از اقرب الموارد). درآویختن زبان قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): و از آن سبب آن جایگاه را بابل نام نهادند یعنی تبلبلت الالسن ؛ زبانها بگردید. (مجمل التواریخ والقصص ص <span class="hl"