لغتنامه دهخدا
تجبر. [ ت َ ج َب ْ ب ُ ] (ع مص ) گردنکشی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (غیاث اللغات ). تکبر کردن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکبر و خود را بزرگ شمردن . (فرهنگ نظام ): تهورو تجبر او [ شیر ] میشناختم . (کلیله و دمنه ). هرگز مقود انقیا