لغتنامه دهخدا
تحنیب . [ ت َ ] (ع مص ) سر فروافکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نگونسار گردانیدن کلانسالی کسی را. (اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || بنا کردن عمارت را طولانی محکم پس خمیده کردن او را. (شرح قاموس ). سَغ را استوار بنا کرده کج و مایل گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء