تختخةلغتنامه دهخداتختخة. [ ت َ ت َ خ َ ] (ع اِمص ) لکنت زبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تختاخ و تختخانی شود. || (اِ) حکایت آواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
طخطخةلغتنامه دهخداطخطخة. [ طَ طَ خ َ ] (ع مص ) برابر کردن چیزی را و فراهم آوردن بعض آن را با بعض . || (اِ) حکایت آواز. || حکایت آواز خنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تختخةلغتنامه دهخداتختخة. [ ت َ ت َ خ َ ] (ع اِمص ) لکنت زبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تختاخ و تختخانی شود. || (اِ) حکایت آواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
لکنتلغتنامه دهخدالکنت . [ ل ُن َ ] (ع اِمص ) لکنه . گرفتگی زبان در هنگام سخن گفتن که به هندی هکلانا گویند. (غیاث ). درماندن به سخن . (منتهی الارب ). لکن . لکنونة. لکونة. کندی زبان . کندزبانی . از کارماندگی . کلته . زبان شکستگی . عی ّ در لسان . گرفته زبانی . درماندگی در سخن . شکستگی زبان . تهت