ارجوحةدیکشنری عربی به فارسیبانوج , ننو يا تختخوابي که از کرباس يا تور درست شده , الله کلنگ , بالا وپايين رفتن , الله کلنگ کردن
حشهلغتنامه دهخداحشه . [ ح َ ش َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک . 24هزارگزی شمال باختری طرخوران . کوهستانی سردسیر. سکنه ٔ آن 341 تن شیعه ٔ ترک و فارسی زبانند. از قنات مشروب می گردد. محصولات آنجا غ
ده نولغتنامه دهخداده نو.[ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک . واقع در 37هزارگزی جنوب باختری کمیجان سر راه عمومی خنداب به میلاجرد. دارای 125 تن سکنه . آب از رودخانه ٔ شراء. راه آن اتومبیل رو.
سرابلغتنامه دهخداسراب . [ س َ ] (اِخ ) مرکز شهرستان سراب که یکی ازشهرستانهای استان سوم کشور است . این شهر در 124 هزارگزی خاور شهر تبریز در جلگه و مسیر شوسه ٔ تبریز به اردبیل واقع است . از بناهای تاریخی این شهر مسجد جامعی است که تاریخ بنای آن بدوره ٔ خلافت عمر