تخیلیدیکشنری فارسی به انگلیسیaerial, airy-fairy, fancy, fantastic, fictional, fictitious, ideal, imaginary, imaginative, make-believe, mythical, mythological, never-never, never-never land, romantic, shadowy, supposed, unreal, unsubstantial
تخیلیفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیالی، ذهنی، غیرواقعی، موهوم ≠ حقیقی، واقعی ۲. پندارآمیز، پندارگونه ۳. خیالپردازانه
تخلیلغتنامه دهخداتخلی ٔ. [ ت َ ل ِءْ/ ت ِ ل ِءْ ] (ع اِ) دنیا. || آب و دانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شراب و طعام . (اقرب الموارد).
تخلیلغتنامه دهخداتخلی . [ ت َ خ َل ْلی ] (ع مص ) خالی شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خالی شدن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خالی شدن و فارغ شدن . (آنندراج ). || به خلوت نشستن به تنهایی .(المنجد). || تفرغ برای چیزی . (اقرب الموارد) (المنجد). |
تخلیفرهنگ فارسی عمید۱. (فقه) خالی کردن شکم از مدفوع یا ادرار.۲. (تصوف) اعراض از آنچه بنده را از عبادت باز دارد؛ عزلت و گوشهنشینی برای عبادت.۳. [قدیمی] تنها شدن.۴. [قدیمی] در خلوت شدن؛ خلوت گزیدن.
سوسیالیسم تخیلیutopian socialismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سوسیالیسم مبتنی بر این باور که جامعۀ سوسیالیستی ازطریق صلحآمیز تحققپذیر است