تدابیرلغتنامه دهخداتدابیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تدبیر. تدبیرها و بندوبست و ص-لاح دید. (ناظم الاطباء) : و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. (سندبادنامه ص 55). رجوع به تدبیر شود.
تدابیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاننگریها، تدبیرها، چارهاندیشیها، درایتها ۲. رایزنیها، شورها، عاقبتاندیشیها، مشورتها
تدابرلغتنامه دهخداتدابر. [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) بریده شدن از همدیگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بریده شدن دوستان از همدیگر. (اقرب الموارد). اختلاف قوم و بریده شدن آنان از یکدیگر. (المنجد). || پشت بر یکدیگر گردانیدن . (زوزنی ) (آنندراج ). مخالفت و دشمنی کردن قوم . (اقرب الموارد) (از
تدابیرجنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه جنگی، رزمآرایی، استراتژی، تاکتیک، نبرد ائتلاف، عملگرایی، برنامه، تدبیر، علوم سیاسی، ادارۀ امور، حکمرانی مانور، رزمایش، نقشۀ جنگی، حرکت سوقالجیشی عملیات انتحاری، کسب اطلاعات، عقبنشینی نیروی احتیاط
إجراءاتُ الطَّواري (إجراءاتٌ طارِئَة)دیکشنری عربی به فارسیتدابير اضطراري , اقدامات اضطراري , تدابير فوق العاده
إجراءاتٌ قهريةدیکشنری عربی به فارسیاقدامات خشونت آميز , تدابير شديد , تدابير قهر آميز (شديد) , تدابير خشن , اقدامات شديد (خشن)
إجراءاتٌ مُعَوَّقةدیکشنری عربی به فارسیتدابير بازدارنده , اقدامات بازدارنده , تدابير پيشگيرانه , اقدامات پيشگيرانه
إِجْراءاتٌ احتياطيةدیکشنری عربی به فارسیتدابير احتياط آميز , اقدامات احتياط آميز , تدابير (اقدامات) پيشگيرنده