تداوم گناهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات داوم گناه، لجاجت در گناهکاری، عدم اظهار پشیمانی، توبه نکردن، گردنکشی، سرسختی سختدلی، بیرحمی اصلاحناپذیری، نامرد گمراهی، ضلالت، بیتقوایی
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تدائم . رجوع به تدائم شود.
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گرد برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تداوم مرغ در هوا؛ تحلیق آن . (ذیل اقرب الموارد از الاساس ).
تداومدیکشنری فارسی به انگلیسیcontinuance, continuation, continuity, duration, permanence, persistence
سرسختیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام دگی، قاطعیت، خودرأیی▼، لجاجت، سماجت، اصرار، کلهشقی، خیرهسری، تمرّد، سرپیچی، عناد، لج، لجبازی، لجاج، پیگیری، پافشاری اراده، عزم، مقاومت، ایستادگی، تداوم گناه بنیه، پایداری اصلاح ناپذیری، تداوم گناه ترشرویی فقدان انعطاف، تندروی، مخالفت با سازشکاری وفاداری، ثبات ایدۀ مورد سرس
بدعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب عت، مخالفت باعقیدۀهمگان، دراقلیت بودن، بدعتگذاری، هنجارشکنی، عدول، عدول ازاصول آیین نو، عقیدۀ تازه برخلاف مذهب اصلی، ناحق خرافات، خطا انحراف، کجروی، کجاندیشی، کجراهی، ارتداد، بدآموزی ضلالت، گمراهی، لغزش، تداوم گناه اقلیت عدم تطبیق
بیتقواییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ایی، بیدینی، خدانشناشی، خدانترسی، بیاحترامی، گمراهی، ضلالت، لغزش، تباهی، بدعت، فقدان وظیفه کفر، کفرگویی، جسارت نسبت بهمقدسات، اهانتبهمقدسات، نفرین، هتک حرمت، فسق، تداوم گناه، مادیت، عدم تمیز انحراف، کجروی، کجاندیشی، کجراهی، ارتداد، بدآموزی
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تدائم . رجوع به تدائم شود.
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گرد برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تداوم مرغ در هوا؛ تحلیق آن . (ذیل اقرب الموارد از الاساس ).
تداومدیکشنری فارسی به انگلیسیcontinuance, continuation, continuity, duration, permanence, persistence
متداوملغتنامه دهخدامتداوم . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) کسی که لازم گیرد و پایدار ماند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تداوم شود.
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تدائم . رجوع به تدائم شود.
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گرد برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تداوم مرغ در هوا؛ تحلیق آن . (ذیل اقرب الموارد از الاساس ).
پایی تداومsustaining pedal, damper pedal, loud pedal, open pedalواژههای مصوب فرهنگستانپایی سمت راست پیانو که فشار دادن آن صداگیرِ همة سیمها را جدا میکند و امکان ارتعاش آزادانة سیمهای مرتبط با نتهای اجراشده را فراهم میکند