تذاکرلغتنامه دهخداتذاکر. [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) بهم یاد گرفتن . (زوزنی ). بهم یاد کردن . (آنندراج ). بیاد یکدیگر آوردن . (ناظم الاطباء). یاد آوردن چیزی . (المنجد). || تفاوض در امری . (المنجد) (اقرب الموارد).
تذکرلغتنامه دهخداتذکر. [ ت َ ذَک ْ ک ُ ] (ع مص )یاد کردن و با یاد آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از غیاث اللغات ). یاد کردن . (دهار). با یاد آوردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یاد آوردن و ذکر کردن . (آنندراج ) یاد کردن چیزی را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) :<
تذکرةلغتنامه دهخداتذکرة. [ ت َ ک ِ رَ ] (ع مص ) بیاد آوردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یاد آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || پند دادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تذکیر شود. || (اِ) یادگار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن ثابت بن احمدبن مهدی الخطیب . مکنی به ابوبکر و معروف به خطیب بغدادی . او خطیبی حافظ و یکی از مشاهیر ائمه ٔ ادب و بسیار تصنیف و از متبرزین حفاظ است و دیوان محدثین بوی ختم شده است و او از شیوخ عصر خویش به بغداد و بصره و دینور و کوفه سماع داشت و
اردوانلغتنامه دهخدااردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خود به تخت نشست و او پسر فری یاپَت بو