چترداریلغتنامه دهخداچترداری . [ چ َ] (حامص مرکب ) چتر داشتن . نگه داشتن چتر در دست . || سلطنت . پادشاهی . فرمانروایی : چو آمد از ره امیدواری بسنجر شد مقرر چترداری . شفیع اثر (از آنندراج ).|| چترکشی . چتربری . رجوع به چتردار شود.
تراگذریdiapedesisواژههای مصوب فرهنگستان1. عبور گویچههای سفید خون از دیوارۀ مویرگ به محیط پیرامون 2. مهاجرت یاخته به خارج در حالت لاروی برخی از اسفنجها
تراگذارtransducerواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که انرژی یک نوع نشانک/ سیگنال را به نوع دیگری از انرژی تبدیل میکند
پالایۀ شبکهnetwork filterواژههای مصوب فرهنگستانتراگذاری که برای جداسازی امواج انتقال براساس بسامد طراحی شده است
ترجیحات تراگذارtransitive preferenceواژههای مصوب فرهنگستانالگوی منطقی رجحانگذاری که براساس آن ترجیح کالای اول به کالای دوم و ترجیح کالای دوم به کالای سوم، متضمن ترجیح کالای اول به سوم است متـ . تراگذاری transitivity