لغتنامه دهخدا
طبیخ . [ طَ ] (ع اِ) پختنی . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). || نوعی از طعام عرب . || نوعی از شراب منصف که نیم جوشیده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (بحر الجواهر). || گچ . || خشت پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه الحدیث : اذا اراداللّه ُ بعبد سوءً جعل ماله فی الطب